این قدر شده سخت تنفس که دمم
بازدمم ندهد سهل
چه کنم یا نکنم؟
در عجبِ آدینه ام
هر روز، آدینه شده
همچو ظهرش که هوا سخت بی مایه شده
پِیِ تسخیره دلم به کجا چنگ زنم؟
که نه صورت مانده
که به سیرت مانده
و به فردا بیمارمُ مستأصل
چونی شود این چونم؟
چانم به خدا چونم غافل شدم از حالم