20080206

خفه شو

يه جورايي مثل نوزادي شده هوا كه هميشه زردي داره، مرگ خيلي جا ها خوبه، خود كَُشي فوق العادست، با چاقو يا هر چيزه ديگه، با جوراب تو دهنت كردن، يا بردن تو دسشويي بر عكست كردن يه كيسه كشيدن سرت و تا وقتي بدنت گرم بود، خوب خودشونُ ارضا كردن بعد سواره ماشينشون شدن رفتن تو هيئتشون اربعينشون گرفتن بعد اومدن شدن يه كاره اين ميهن، ساواكِ بيست ميليوني، آخه خوكچه ها همه نقطه چين شعر مي گم، همه مزخرف و چرت مي گن، علي شريعتي، مصدق، حافظ. روتونُ برم، يه روزي به ناكجا آباد واصل مي شين، حالا هي اعدام كنين، طرح ذولفقار نُه بزنين، علي مرد بود، تنها بود، عاشق بود، شماهايي كه پنهوني دختر صيغه مي كنين، اگه كاره خوبيه، گُه مي خورين پنهوني صيغه مي كنين ( اين ناسزا حرف بدي نيست واقعيت تلخ است! ) از هر بزرگي كه مي خوام اوضاع كاريم و تشريح كنه ميگه دو پهلو بنويس ما مريده حافظيم: ما را به رندي افسانه كردند.......پيرانِ جاهل شيخان گمراه . راستش اصلن خيلي عجيب نيست خيلي چيز هايي كه فكر مس كنسد فوق العادست، عاديه عادي مثل ديدن اين همه خرابي، ديگر به جايي رسيده ايد كه نخواهيد جز خودي كسي را پذيرا باشيد وين خودي شما نيستيد مسي ست كه مرگش فرا رسيده، بايد قبول كرد ترياك علاج قبل از خودكشيست، سيگار هم عضو جدا نشدنيه روزگار چرت نگوييد من بودم دنبال سيگار نمي رفتم حال كه نيستي انگشت وسط من را خالي در هوا فرض كنيد، لطف عالي متعالي

*محسن نامجو حتمن توصيه مي شود، حالت حالم زياد مصائد نيست و به شما اصلن ارتباطي ندارد، شلواره خود را پايين كشين و در جاي جاي روزگاري كه عدالتش بوي عادت ماهانه مي دهد كار هاي هنري كنيد