20080603

رفتنم آمده است

خُدا حافظ

ابر ها خوش حالند

این جا ابر ها خوشحالند، من هم خوشحالم، مسواک و مایو ام را برداشتم، من شنا بلد نیستم، اما ماهی ها مرا می خوانند، از طرفتان بوس می فرستم براشان، نخواستید هم مهم نبوده که نیست خودم می روم سراغشان

خوشحال از وصالِ دوست

گفتم یک شعر از مام مرحوم بگذارم، گفتم نه، گفتم یک فیلم را بنویسم گفتم نه، الآن زیاد هوا خوب نیست باد گرمی می زنه از اون طرف به این طرف، کلن اینگار همه چی به هم دست داده تا مثلن وزن عروضی شهر را به بدترین نحو ممکن فرا بیگیری، شاید خنگ شدی از بس خندیدی الکی، ما ناراحت نیستیم از مساوی ایران امارات، ناراحت نیستیم از صد وده درصد گرونیِ خونه، به ما چه ولی کلن فاض غریبیِ داشتم مطالعه می ردم دیوانِ امام ره، اما خداییش عارف والا مقامی بوده کاری با هیچ چی نداریم همین یک بُعد کافی ست، می دونم در قرن اخیر جزو ده چهره ی برتر جاهی بوده، و از نظر معنوی شاید بی سابقه ترین، حجت خداوند، مثلن این رُباعی با نام انتظار را به گوش بسپارید
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
داد رس نیست که در هجر رخش داد کشم

سالها می گذرد، حادثه ها می آید
انتظار فرج از نیمه ی خرداد کشم

می تونن تنگ نظر ها بگن نه اینُ بعد فوت گفتند ولی خیر همون موقع گفتند، نمب دونم چرا الا رغم نفرتم از قوه ی مجریه و هرچی حزب مزخرف اصلاح طلبُ دوم خردادُ همین خدمت گزاران ملت یا حزب رئیس جمهور چی بود رایحه ی خدمت خدمتگزاران دولت، از همین مزخرفات، اصولگراشم بگو جبهه ی خط امامُ حالا بزن بالا مجاهدین خلق، جمهوری خواهُ دموکرات، هیلاری کلینتون گرفته یا سناتور اوباما برای دموکرات ها، ببین راه درستُ انتخاب کردن اصلن سخت نیست، یعنی مثلن برای نخبه ها سخت نیست، اغلب انجام دادنف با عوام زاده هایی مثل من وشماست، مقننه کم پیش میاد ایراد داشته باشه، داره ها مثل تو هزار تا بیست سی تا، حالا اگه اون به وژدان شما آسیب می رسونه وبا روح شما نا سازگار نیست به گردوهای قناریِ همسایمون، با نظام مخالفت کردن بد نیست، اصلن قزل آلا بودن هیچ وقت بد نیست، سیاست هم بد نیست، می خوام فحش بدم نمی شه، دلم درد میاد، به اُمید اینکه سال دیگه یه رئیس جمهورِ مامان مثل شهید رجایی، به امید اینکه پشت رهبر کشورُ خالی نکنیم هر جا می شینیم زِرِ مفت نزنیم، و به گونه ای دهنِ منُ باز می کنین، ایران سیصد هزار تا نه یک میلیارد تن فروش دارهف فقط تو ایرانِ؟ مادر تو هم می ره می ده؟ وارد مسائل فقهی نمی شیم خداوند معیشتی فرموده، نمی دونم چرا امروز خیلی استعداد فحش دادنم زیاد شده، اونجوری نیگا نکن که هیچی تو مغز پوکت نیست فقط مثل خر راه می ری تو دنیا نه می دونی چی به چیه، حالا برو آهنگ دانلود کُن، چه می دونم شلوارک قزمر بخر، که ... چی بگم؟ همچین رو صندلی می شینه داره می اُفته اما باید حتمن بین ران هایش معلوم باشه برای حضار، کلن هر کسیُ می بینی باید چیزی بذاره تو جیبش الکی که نیست، باسن داره، هیچ کسی نداره ها فقط اون داره؟ کی؟ به توچه برو یکم تو آبشخور آب بخور نجابت اسبُ یاد بگیر فقط جفت گیریت به کلاغ بره نخواستم زیاد عاشقانش کنم بگم طاووس، برای گنجشک ها هم اغلب برای کسانی که به خوردن لوبیا ارادت دارند خوبهف خلاصه تسلیت می گم فوت امام ره این عارف، این رند، این رهبر کبیر، باشد که اگر مزخرف بگویم یا یک دو حرفی که باز هم وسطش ضمه دارد، با کاسه ی توالت محشور شویم، پایان

فوتِ امام راحل
بر تمام
مسلمانان
ایران پرستان
خردمندان
و زئوس ها تسلیت باد

20080602

ابر ها بو می دهند

نباید به هر سی دست دادف نباید به هر کسی پا دادف نه باید به هر کسی اجازه ی ورود دادف نباید به هر کسی گفت جان، نباید به هر کسی گفت عزیزف نباید در درونت نباید شکل بگیره که زندانِ اما این برای تأکید بود، هوا داره بد می شه، احتمالن تو بهشت باز یه فرشته از باباش شیشه ی شرابشُ کش رفته

20080601

هو لا لا

در شبِ بی لئون
کنارِ رهبران
رو به هر موعظه
در قصرِ واتیکان

تَهِ ایستگاه، هو لا
لا
در فرودگاه، هو لا لا
در آسانسور، هو لا لا
سَرِ چار راه، هو لا لا


بغلم کُن
بغلم کُن


وسطِ جریمه
سرِ هَر امتحان
آخرِ خطِ شب
مَعبَدِ شاعران

پایِ دیوار، هو لا لا
سَرِ بازار، هو لا لا
نُکِ تَپه، هو لا لا
زیرِ رگبار، هو لا لا


بغلم کُن
بغلم کُن


بهترین جایِ جهان
فُرصتِ آغوشِ تو
مثلِ یک در پُشتِ سر، خوش صدا در بسته شُد

روز کو کو، هو لا لا
شب بی ماه، هو لا لا
تَهِ موزه، هو لا لا
در وَرزشگاه، هو لا لا


بغلم کُن
بغلم کُن

بغلم کن
بغلم کن
بغلم کن
بغلم کن


به رَسمِ مرغِ دریایی
پُر از پَرِ تماشایی
به سوزِ سازِ تنهایی
درین سیلابی زیبایی


برقص
برقص
برقص


به پیچُ تابِ یک پیچک
به شکلِ آخرین میخک
به یادِ شمعی در رگبار
دو سایه در هم بر دیوار

برقص
برقص
برقص

برقص
برقص
برقص

بغلم کن

برقص
برقص
برقص

بغلم کن

برقص
برقص
برقص

بغلم کن

برقص
برقص
برقص

بغلم کن

برقص
برقص
برقص

بغلم کن


* شهیار قنبری
_________________________
خُب منم می بینم، نمی گم نیست، مثلن این مطلبُ از مجله ی فردوسی شماره ی شصتُ چار صفحه ی هشت با سر مقاله ی آواز بلند دلفین ها
وقتی دخترک خبرنگار خود را به خاتمی رساند و با صدای بلند نظر رئیس جمهور را راجه به جایزه ی صلح شیرین عبادی پرسید، زمانی که خبرنگار جوان با خبری کوچک دیوار های تبلیغ مجلس ساده زیست را فرو ریخت؛ تولد یک روزنامه نگار بزرگ به راحتی قابل حدس بود. مسیح علی نژاد این بار با یادداشت کوتاهش در روزنامه ی اعتماد ملی جریان ساز شُد. مقایسه ی دلفین هایی که برای لقمه ای غذا حاظر به خواندن آواز می شوند با مردمی که در سفر های اُستانی رئیس جمهور به امید دریافت کمکی خود را با هر مشقتی به او می رسانند ونامه یی به او می دهند، آن قدر تأثیر گذار شد که خبر گذاری فارس را مجبور به حمله ی شدیدی به این روزنامه نگار :: دوم خردادی و اصلاح طلب و روزنامه های زنجیره ای :: کرد
کروبی مُدیر مسوول روزنامه ی اعتماد ملی شخصا با ارسال یدداشتی برای ایسنا :: به شدت :: عذر خواهی کرد و قول تدارک نظارت جدی تری را برای مطالبه روزنامه داد
در آواز دلفین ها آمده بود: :: ... به خالق کنسرت های غم انگیزی که در آن، جمعیتی گرسنه گی شان را آواز می خوانند و جمعیتی دیگر سرمست و دلخوش به این همراهی های از سر نیاز ببالند و نامش را بگذارند استقبال پر شور مردمی، غافل از آن که این سمفونب گرسنگی و گردن کجی و گریه است که به رقص و آوازی تلخ شباهت دارد. چه بسا در تنهایی اشک های خود آقای رئیس جمهور را هم جاری کند، چرا که راز دُلفین های گرسنه را تنها کسی می داند که خود مسبب به وجود آمدن نیاز و احتیاج آن ها است ... :: ؟
___رو مسیح علی نژاد می تونین کلیک کنین با استفاده از فیلتر شکن____
اول بگم اون علامت سوال بالا الکیه چون لازم بود همین طوری، یک نفر دیگم مثل شاملو میاد خیلی رندانه و تیز هوشانه و سیاست مدارانه شعر در این بُن بست را می سُراید، اما به این نحو بیان کردن به دور از قتوت و معرفت است، نه این که نباشد خُب مثلن بگویدد ذر کنار مطلبی که این زیر هست همان که اعداد و ارقام دارد، این همه انسان هست که میهن پرست باشند، دیروز یکی از گل های باغچه ی خداوند پرسید تو ایرانی هستی یا مسلمان یعنی کدام مهم تر است اگر می خواستم فلسفه ای جواب بدم می گفتم ایران ولی واقعن دیدم زیبایی و زندگی مرز ندارد، مهم هست اما از ارزش ها بیشتر؟ خیر ابدن، درست که مثلن در بغداد نمی توان زندگی کرد اما می توان عاشقانه مُرد، به هر حال ترانه ای هم که گذاشتم در ابتدای پست ربطی نداشت فقط حس کردم حالُ هوای شما را هم می کند عوض البته بگم خودم هم از گزینه ی پایین از هستم و ساده گو، خوب یا بدش به فهم هر کس
________________________
اين مشخصات چه کشوري است : 20ميليون فقير، 7 ميليون بيكار، 4 ميليون معتاد، 300 هزار زن تن فروش ؛ 14 ميليون بيمار روانى ، 600 هزار كودك كارگر ، يك و نيم ميليون محروم از تحصيل ،8 ميليون بيسواد ، 180 هزار نابغه فرارى با 30 تريليون و400 ميليارد تومان خسارت ناشى از فرارمغز ها ، 450 هزار تصادف در سال ، 40 هزار بيمار ايدزي، سن بزهکاري زير 10 سال ، کف سني فحشا 14 سال ، و کف سني اعتياد 13 سال و... اينجا ايران توست عزيزم