20071107

لابُد شدم دیگه

تا مرگ بردی و گفتی جانی مبود. تا کجاها دیدمت رندانه من بوییدمت؟ باز بیا زیر درخت ز رسولم بگیر این نامه را. ماه رنگ پریده در بغل آسمان. آخ ببین کی اومده؟ دونای بارون اومده چیک و چیک و تو صورتم بوس می کنن. اجاق نون خاموش شده ستاره ها دست می زنن. ویش که میاد همه می گن کجا بودی؟ ابروهات چرا این طورین؟ اون طورین؟ دانا بمانا صف کشیدن یکی میاد از راه دور از شهر عشق با مغز کور

*دیوانه شدم