20071025

ديدمت

كجايي؟ آهان ديدمت، خُب قطع كن ديگه دارم مي بينمت. آهان يادم نيود ازدواج كردي ببخش دستم دراز شد، پير شدي يكمم چاق. باشه ميريم يه وري، حالا كدوم وري؟ بريم همين فاز يك اكباتان جاي دنج زياد داره.آره به ياد روزگاران له شده. خُب تو كه مي خواي بگي نه چرا پس مي گي به ياد دوران؟ چيزي نمي خوري؟ فقط يه آب معدني؟ بيا برات شكلاتم خريدم مثل هزار سال پيش، همين درخت بود؟ آره، مي بينم رو تنش پوست درومده يادگاريهامون پاك شد شايد اگه عقده يي بود الآن با شاخ و برگش مي خوابوند تو گوشت. خُب تو اول نوشتي با اون چاقو كه از خونه كف رفته بودي واسه من پرتغال پوس مي كندي، الو كجايي؟ اينم اولين جاييه كه بغلت كردم گفتي بسٌه... باشه ديگه نمي گم خُب چه خبر از زنديگت؟كجا رفته؟ غذاب وژدان نداري با اينكه با كسي هستي باز با من قرار مي ذاري؟ باشه اعصابت و خورد نمي كنم، آخه به چيه من نياز داري؟ من سيگارم مي كشم زشت تر از قبل شدم صدامم واسه شعر خوندن ديگه اصلا خوب نيست، باشه يه دونه مي خونم (-) استفراغ نكني رومومن مي دونم دگيه دلي نمونده تا شعر بگم اشكم در مياد ياد هزار سال پيش مي اُفتم. باز بگو قسمت بود كه با يه پولدار ازدواج كني تا بتوني آزاد باشي، الان آزادي، باشه بازم برو، باز قرار بذاري ميام مي شنوي؟ من ازت خسته نمي شم

*امروز رفتم يه جا دانا بمان را ديدم ديوانه بود مثل قديم ها
*ويش معتاد شده هر روز واسه كفترا پيتزا مي خره بعضي وقتا از منم پول قرض مي گيره