20071031

قیصر امین پور

قیصر امین پور رفت
فاتحه فرستید
بر جانش
دوستش دارم به اندازه ی این شعر

حرفهاي ما هنوز ناتمام
تا نگاه مي‌كني
وقت رفتن است
باز هم همان حكايت هميشگي
پيش از آن كه با خبر شوي
لحظه عزيمت تو ناگزيز مي‌شود
آي
اي دريغ و حسرت هميشگي
ناگهان
چقدرزود
دير مي‌شود