20071202

سیگار خشک می شود

ظهر زمان بود داشتم بر می گشتم که یکی گفت اصلا" بهش نمی یاد سیگار بکشه. اسم مهم نیست گالبَنگ یا مترسک و داس شایدم بی مر و درخت. بالاخره ساخته می شه اگه اونی که باید باشه بخواد. زیاد اوضاع بد نیست انگاری که شیطان شب ادراری گرفته باشه، برف اومد صبح ساعت هفت رفتم بیرون. سه نخ کشیدم زیاد بد نبود به قول شهیار قنبری سرفه های خشک سیگار. درخت توت هر روز یک چیز جالب همه جالبن. همه به یغما می رن بعضی ها زود بعضی دیر، سیگارت و بکش از جلو درشون رد شو درخت توت انگار از حموم درومده موهاش و خشک نکرده خیس برف. مست بارون. دانا بمان گم شده اگه گفتین کجاست؟ پاش شکسته!! ماه رنگ پریده شاید داره با دیوار عشق بازی می کنه. نه نه ی الهه آش می پخت، آش پشت پا، تاکید می کرد راست راه برو، مثل عملی ها راه نرو. ویش من و می کشه آخر دیوانه، قاطی خودشم نمی دونه چی می کنه می گه از گهم گه ترم، غلط کرده یه تار موی گندیدش می ارزه به صد تا آدم. داره من و می زنه همین الآن. بهش بگین همون چیزی رو که می دونین