20080528

نقاشِ روان

بد می کنی و نیک طمع می داری؟
هم بد باشد سزای بد کرداری

با اینکه خداوند کریم است و رحیم
گندم ندهد بار چو جو می کاری
____________________
عالی جناب مولانا
خُب آدم ها به اندازه ی درکشون از دنیا زیست کنند، من به اندازه ی یک سنجاب شَل، کسی دیگر که شَل است به اندازه ی ببری مهربان اما خانواده دوست؟ می دود، این ها از منطق نشعت می گیره یا از دل، ما که بی هبریم، فقط می دونیم سکوت خیلی داره عزیز می شه، الآن شما رو این اسم آقاهه فشار بیارین آقای دکتر شیری رنگ درد هایت البته زیاد پیگیر رابطه باهاشن نیستم، که دوست دارم چون خودی کوچک شود نه چون ایشانی اذیت، فقط گذاشتم که به اندازه ی کافی از زندگی لذت ببرین، خُب قرار نبود راجع به کسی تبلیغ کنم، اما خُب به خاطره همین یک فرد مجبور شدیم مثل باران بر کویر در استفراغ به دنیا بی آوریم البته آفریده ی آفریده ی خداست، ما چه شدیم؟ یک انسان عاشق خود یا انسان برده زاد، ای کاش هوا فقط یکم یه کوچولو سخت تر می رسید تا بفهمیم موسا نوح رضا ( ع ) هم قحطی دشاتن قحطی انسانیت یا هر چیز دیگه ای مثل پودر ماشین لباس شویی، راتس خیلی هوس کردم مثل اون زمون ها شعر های اعتصامی بخونم، مثل اون موقع ها که مادربزرگم سواد داشت پدر بزرگم زنده بود، مادر هم تغییرین کرده فقط موهاش سپید شده