20080501

دُلار؛ پَر

سرطان کلمه گرفتم، دیروز بارون زد راه پیمایی هم کردیم، مریض هم شدیم، مریض ابر، دُلار هم از تجارت نفتی خارج شُد، باشد که ملکت نم نمک رو به انقراض رود، این یکم خلیج عری را هم بگیرند اسمش را بذارند خلیج فارس ما که شانس نداریم حالا اگر اومدن، مست کردم؟ نه. چی؟ برهنه شدم و عریان برای نگاه؟ اینُ نی دونم شما گفتین نظرتونم رو جفت تخم چیزام، چشمام، الآن از حموم اومدم آب یخ شُد همساده بالایی دو نفری رفته بودن حموم، هوا باز ابری شُد، می گن دارن بد جور گیر می دن اومدن در حوزه های خصوصی هم گیر می دن، راستی من هم دارم گیر می دم، تا حالا از کسی نخواستم برای خودم دعا کنه، بازم نمی خوام، غلط کرده گفته هر کی، امروزم نمایشگاه کتاب کیلیک خورد، ما که دستمون بهش نمی رسه، رفته مصلا، محمد رضا شفیعی کدکنی یه عطار نامه ی پنج جلدی زه، مهرجویی چند تا کار نشری انجام داده، کلن سال خوبی باید باشه، اگه سیستم فیلترینگ یه چارچوبی بذاره، هنجار و نا هنجار را مشخص کنه، البته به ما چه، ما که صد سال بشتر زنده نیستیم، اگه به مرگ طبیعی بخوایم بیریمُ خیلی چیزا رُ نخوریم از جمله اون کلمه دو حرفیه، از جمله روغن های مضر برای بدن، از جمله مشروباتی که الکل ندارند ! از جملهُ زهر مار







*عجیب دلم هوای خودمُ کرده، عجیب دلم هوای اُلاغ کرده