20080412

شیراز رنگ توتِ وحشی می شود

به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، اين بمب ساعت 21 امشب در حسينيه شهدا وابسته به كانون ره‌پويان وصال كه هر شنبه در نشست هفتگي به بررسي فرق ضاله از جمله وهابيت و بهائيت مي‌پردازند، منفجر شده است. بيشتر شركت‌كنندگان در اين نشست هفتگي را جوانان دختر و پسر تشكيل مي‌دادند كه معمولاً حجت‌الاسلام انجوي‌نژاد دبير ستاد نماز جمعه استان فارس در آن سخنراني مي‌كند. منابع غيررسمي در استانداري فارس از زحمي شدن بيش از 50 نفر و شهادت 8 نفر خبر داده‌اند ولي احتمال افزايش شهدا به دليل افزايش مجروحان كه جراحات وخيمي دارند، مي‌‌رود. هم‌اينك تا شعاع يك‌ونيم كيلومتري محل حادثه توسط نيروي انتظامي و نيروهاي مقاومت بسيج تحت كنترل قرار گرفته و صداي آژير‌هاي آمبولانس در شهر شيراز به‌صورت مداوم شنيده مي‌شود. خبرنگار فارس از تشكيل سريع جلسه شوراي تأمين استان در محل استانداري فارس خبر داد. خبرهاي تكميلي متعاقباً ارسال خواهد شد
___________________________
تسلیت باد، باشد که این ها تلنگری باشد به دولت امن و خوش قول احمدی نژاد سیستان و بلوچستان برای جای دیگریست، عرب های شکر خور همین که اِسهالشان خوب می شود، جزایر می شود عربی، خلیج می شود عربی، باشد که سیفون را بِکشیم تا چیزی از شُما باقی نماند، الآن بُمب گذاشتن، خُب آدم فکر می کنه، چه قئر می تونه غَم داشته باشه از این، فکر کُن خواهر یا داداشت یا دوست پسرت یا دوست دخترت، بابا جان کسی که عاشقشی داره راه می ره یه دفعه بُمب می ترکه پخش زمین می شه، نیشتُ ببند، بِین بابیت بهاییت و مسلمانان هم تفرقه بین سُنی ها هم، ایظا"، خاک بر اون سرت بریزن، به قول گالیور من می دونم: می زنن آثار باستانی پارسه پاسارگاد همه را داغون می کُنن، تسلیت بگم؟ چی بگم؟ اصلن من کیم؟ زیادم تقصیر کشور نیست، حالا روز هسته ای بذار دانشجو زندونی کُن، مُشکل مسکن و حل کن، جوونا دارن از خوشی می میرن، یکمم تفریح گاه بساز، خاک تو سرت بریزن ای " من " چی بگم، خداییش پاتیل شُدیم از این همه گتد بالا آوردن، شهید حسابن دیگه این ها که فُت کردن، ولی ظالم اونان که دروغ می گن، این حالا شیراز بود گفتین اگه سیستان بود می گفتین؟ آخه بی پدر مادر آدمن، سُیل می یاد به چیزتونم نیست، تُف به اون ذاتتون باشه، حالا وَر دارین شعر شاملو نقد کنین، بی تربیتیه گفت لختُ عور چنتا پری نشسته بود، بگو ببینم چند تا؟ من دَهَنَم باز نکنم، بچه مدرسه ای داری دارن، زنِ صیغه ای هزار تا داری دارن، روز جهانی کودک داری دارن، امکانات داری، خُب ندارن چی کُنن بالا نشین ها که خوشن، اون بی وُژدان بی غیرت که می گه: بالاخره با عنایت رهبر ما هم بعد بیست و چند سال صاحب خانه شُدیم، الهیی با یزید تو یه اُتاق بی اُفتی، آقا من مُشکلُ حل می کنم میره به دِهاتا مواد غذایی می ده، خوبه، حمار بودن خوبه، چند تا جوان اَفسرده باشن برای وضع مملکت خوبه؟ چند تا آدم مریض جنسی باشن از خُشکی و بی دینی تو چی کُنن؟ پول دارن برن صیغه کُنن؟ ازدواج کُنن؟ آقا حال کرده با معشوقش بوسه رد و بدل کنه! نه اصلن می خود کاری را که تو کردی با هر پُخی انجام بده! هان چِته؟ بهم بگو خودتُ خالی کُن بگو این طوری انتقاد نمی کنن باید دو پهلو باشه! جمَ کُن کثافتا، الآن کیه که به جُز رهبر دلش بسوزه؟ آخه کسایی که بیت المال تو دستتون نزنین تو کار عدالت برین چراگاهتون ولی نه از رخبر دفاع کنین نه از آرامش و هر زهر مار دیگه حرف بزنین. چی؟ چاپلوس رهبرم، حاجی آره هستم آقا رهبر علافه بیاد حرفای منُ گوش بده اما یه روز همین جَوونا می زنن دهنُ تویی که خونتُ با این چیه 99 ساله خریدی دهنتُ با کفِ مُستراح یکی می کنن، ای خدا! ای خدا! گریه داره به خدا، مرگ داره، تسلیت هزار بار تسلیت، شیون زاری، خدا