20080421

روی داد و بی داد

سلام -
علیک سلام +
خوبی؟ -
نه مگه می شه یه دختر واسه یه ماه خوب باشه؟ +
درد میاد؟ -
نه عادت دارم، اسمشم بر همین مبنا گذاشتن +
من نیومدم راجع به اینا حرف بزنم -
خودت سوال کردی منم جواب دادم +
می شه باز ببینمت؟ -
آره می شه +
کِی؟ -
هفته ی دیگه همین موقع سرِ کلاس +
نه منظورم این نبود -
منم بخشیدمت، به خاطره همین این فکر را کردم +
یعنی چی؟ -
من دهنم لقِ +
دستمَم لقِ؛ نامه ای که دادی و می ذارم تو نشریه ی دانشگاه +
حقت بری با همون پسرای کثیف بخوابی -
حق تو هم نیست با یه دختر کثیف بخوابی، برو با یه دختر پاک! فهمیدی؟ +
منظور من این نبود -
همتون نصیحت می کنین، خیلی کارارُ می کنین که اسمشُ گذاشتین کثافت کاری، ولی ظاهرتون با دلتون یکی+ نیست، می گین این یعنی سیاست، من استفراغ کردم تو این سیاست هم از بالا هم از پایین، ما اگه اهل خیلی کارا هستیم، از تیپمون معلوم، مثل شما نیستیم، نماز را یک ساعت طول بدن تا تمام اساتید بیان ببینن، یا اون دختر پاکا ببینن وضو می گیری، بعد واسه هم تعریف کنن، دیدی اصلن بهش نمی یومد نماز بخونِ، ولی همتشون می گن ما از اول می دونستیم مُرتضی پسر خوبیه! خیلی حرف زدیم می ترسم مثل تو آلوده به کثافت بازی بشم، کثافت یعنی دروغ، کثافت یعنی فریب، کثافت یعنی ناراحتی
واقعن که -
جمع کُن، پدر سگ دیگه دارم مث آدم باهات حرف می زنم، هِرری +
پدرتُ در میارم -
دهن من باز نکن مادر چار حرفی +
______________________________________
مثل یارو بله این داستان واقعیت داشت! نه ظاهر را بیانی از درون است
نه حرف ها را بیانی از درون است، نه کار ها را، دروغ را باید در
انسان های خوب ببینیم، از انسان بد دروغ عجیب نیست، مهم نیست
ویش سیگاری می شه! صبح زود
اما نه اون نسیمی ناب در آغوش داره، اون مستقیم تو فدکِ، درخت توت
هم داره، میوه می ده، داره سرخ می شه، داره عاشق می شه